Monday, February 25, 2008

حاج برادری دایتو جستی !!


اندر محاسن حاج داریوش برادری

جان اف کندي و ژاکلين کندي در سفري به ايران براي ملاقات با شاه هنگامي که جان کندي متوجه ميشود که تهران به اين بزرگي و ايران با اين همه پول نفت و ثروت مند فاقد اپرا است تصميم ميگيرد که پول بناي يک اپرا را در تهران به مردم ايران از طرف مردم امريکا هديه کند !!!!! بهر حال بلافاصله عمليات ساختمان اپراي تهران که به ان نام تالار رودکي را نهادند شروع ميشود ( فکر کنم الان به ان ميگويند تالار وحدت) شايد ده دوازده ساله بودم که ساختمان به پايان رسيد و براي شب افتتاح ان اپرائي به نام کاوالريا روستيکانا به رهبري ارکستر حشمت سنجري را تعيين کردند . نظر به علاقه همه خانواده ما به موسيقي کلاسيک پدرم براي همگي بليط تهيه کرد و شب اولي که براي عموم و نه خواص برنامه اجرا ميشد به انجا رفتيم . از لباس هاي مجلل شب که مردان و زنان طبقه متوسط بساز بفروش بر تن کرده بودند که همه زنان چون اباژورهاي رنگارنگ در سطح سالن در رفت و امد بودند و اسموکينگ هاي مردانه که بتن مردان زار ميزد که بگذريم و صداي جيغ جيغوي زني که به دخترش با لهجه دهاتي و دکوراسيون کريستين ديور ميگفت : حاج دايتو جستي ننه !!!!!!! که بگذريم بالاخره چراغها خاموش شد و برنامه شروع خوب در نظر بگير ملتي که عاشق دنبلي کوسک شهره و امثالهم و اغاسي بوده باشند و تنها براي چشم هم چشمي به اين محل امده باشند اين نوع موزيک و نمايش خيلي خسته کننده است . بهر حال در صحنه پاياني اين اپرا قهرمان مرد به زير پنجره خانه زني که دوست ميدارد امده و مدتي طولاني ميخواند که زن پنجره را گشوده و به عشق او جواب مثبت بدهد اين صحنه مدتي طول کشيد و اخر شب بود و ملت هم خسته و بي حوصله ناگهان در تاريکي از وسط جمعيت صداي کلفت مردانه اي گفت : -- ده بيا بيرون ديگه پدر سگ !!!!!! و در پايان اپرا زني از همين گروه بساز بفروش دسته گل بزرگي را به روي صحنه برد براي حشمت سنجري و هنگامي که حشمت سنجري دسته گل را گرفت و خواست دست زن را به احترام ببوسد زنه با وحشت دستش را عقب کشيده در پشت بدنش مخفي کرد !!!!!!! اینم قضیه حاج دایتو جستی ننه داریوش برادری ه که با روانشناسی کس و شریش همون صدا کلفته ه بی شخصی ه که گه و چس و شر از سر و کول خودش و بابا قصابش بالا می ره و تو تاریکی یا واسه دسته کورها می گه ده بیا بیرون پدر سگ. بابا تو تخم حروم جدی جدی غافلی از خودت. هر هر هر هر هر هر هر هر هر!!

1 comment:

Unknown said...

بابا این آقای داریوش برادری که قدیم به نام شاهپور همه میشناختنش گناهی نداره که اینجوری شده. ایشون این جور که از قرار
خودش قدیم به برخی از دوستانش تعریف کرده و این ور و اون ور پخش شده در دوران کودکی مدتها مورد آزار و استفاده
جنسی یک فرد بزرگسال قرار گرفته که از قرار جزو اقوامشون بوده یا مثل دائی یا عمو شاید هم یکی از بستگان یا دوستان
نزدیک فامیل. به هر حال این شخص در کودکی مورد صدمه شدید روحی روانی قرار گرفته. این طور که شایعه شده ایشون
بنده خدا اخیرن شدید به مصرف الکل یا مواد دیگه مبتلا شده, به همین دلیل هم شاید همراه مقالاتش عکس جدیدی از خودش به
سایتها نمیفرسته بلکه فقط همون عکسهای قدیمیش رو. صورتش حسابی باد کرده. ازعکسهای جدیدی که در صفحه فیسبوکش
گذاشته حالت غیر عادیش کاملا مشخصه!
2_